الف. عدم شناخت صحيح فرهنگ غرب
برخي چنين مي پندارند كه در پس نظم موجود در غرب ارزشي نهفته است، حال آنكه با دقت در زندگي غربي مي بينيم كه چنين نيست. نظام اسلامي حقوق بسياري براي مردم قايل است. اسلام سفارش هاي بسياري دارد مبني بر اينكه نبايد حق ديگران از بين برود. ارزش هاي بسياري در پس رعايت همين قوانين راهنمايي و رانندگي ما قرار دارد; از جمله حق الناس. اما در غرب چنين ارزش هايي مطرح نيست; نظم موجود متأثر از پولي است كه هم از مردم مي گيرند و هم صرف اين كار مي شود; برخي قوانين وضع مي شود، فناوري به كار گرفته مي شود و به تبع آن، رعايت قوانين.
ولي نكته حايز اهيمت اين است كه برخي تصور مي كنند واقعاً جامعه غربي يك جامعه ارزشمند است; يعني يك سلسله ارزش هاي اخلاقي، معنوي و ديني باعث مي شود كه مردم قوانين را مراعات كنند، اما چنين نيست.
مردم غرب تافته جدابافته نيستند و اصالتاً با ما تفاوت ندارند; مثلا اين گونه نيست كه آنها اهل صداقت باشند و ما نباشيم و يا در آنها صافي باشد و در ما آلودگي. همين ها هم كه به عنوان نمونه ذكر مي كنند مربوط به عوامل نظارتي است كه به اينجا منجر شده. براي مثال، در فروشگاه ها به ظاهر كسي ناظر اعمال مراجعه كنندگان نيست، ولي دوربين هاي مخفي و عوامل غيرمحسوس وجود دارند كه اگر كسي مرتكب خلافي شود، برخوردهاي شديدي با او مي كنند; افراد مطمئن هستند كه تحت مراقبتند و كساني ناظر آنهايند. يا مثلا، برخورد خوب همراه با روي باز و تبسّم صاحبان مغازه ها با خريداران به اين خاطر است كه در آنجا پيدا كردن كار بسيار سخت است; اگر كسي كار پيدا كند، شغلي به دست آورد، آن را از موفقيت هاي بزرگ خودش مي داند; چون در آنجا رقابت شديدي براي به دست آوردن كار وجود دارد.
ب. مشكلات اقتصادي موجود در داخل كشور
در دوره جواني غرايز به نقطه اوج مي رسد و جوان در پي ارضاي آنهاست. تأمين به موقع اين نيازها، نقش بسيار مهمي در تعديل رفتار و رشد و تكامل او دارد و عدم ارضاي آنها نه تنها مانع رشد و كمال مي گردد، بلكه سبب ناهنجاري هاي رفتاري زيادي مي شود. كفر ـ به عنوان يك ناهنجاري اعتقادي ـ همان سان كه مي تواند معلول جهل و ضعف معرفتي باشد، معلول فقر نيز هست. از اين رو، معصومان(عليهم السلام)فرموده اند: يكي از پيامدهاي احتمالي فقر، كفر و دين گريزي است.22
پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) در مورد ازدواج مي فرمايد:
«مَنْ تَزَوَّجَ فَقَد احرَزَ نِصفَ دينِه فَليتَّقِ اللّهَ في النّصفِ الباقي»;23 آنكه ازدواج كند، نيمي از دين خود را حفظ كرده است; پس در نيم ديگر پرواي الهي پيشه سازد.
فراهم نبودن شرايط ازدواج سالم، زمينه ساز گناه و زايل شدن ايمان مي شود و به تدريج تبديل به گريز از دين مي گردد. بنابراين، ارضاي نيازهاي جسماني و روحاني، در بهداشت رواني جوان مؤثر است و فقدان آن نه تنها سلامتي وي را تهديد مي كند، بلكه زمينه ساز بسياري از ناهنجاري هاست.24
ج. آزادي ابتذال و فساد و بي بندباري در غرب
به طور طبيعي كسي كه مايه هاي اصيل اسلامي در او تقويت نشده اين گونه آزادي ها نظر او را جلب مي كند و تصور مي نمايد كه اين آزادي يك نحو اصالتي براي او مي آورد و او را در دنيا سعادتمند مي كند. ولي با نگاهي به جامعه غربي، به راحتي مي توان دريافت كه اين تفكر چقدر اشتباه است و به واقع، آنچه اكنون غرب را در بسياري از مسائل روحي و اجتماعي به بن بست كشانده همين آزاد گذاشتن غرايز جنسي است. نكته حايز اهميت اين است كه به تدريج فحشا از ناحيه كساني صورت مي گيرد كه وظيفه آنها نجات جامعه از سقوط اخلاقي است. رهبران فكري جامعه به عنوان طرف داران آزادي مطلق، مفهوم واقعي «فحشا» را تغيير داده و مردم را به ارتكاب آنچه مخالف شرف و فضيلت است تشويق مي نمايند. ويل دورانت مي گويد:
زندگي شهرنشيني در غرب طوري شده كه آدمي را از انديشيدن به ازدواج باز مي دارد.25
د. استقبال كشورهاي غربي از نخبگان و ذهن هاي خلّاق دنيا
درك نقش و وظايفي كه نخبگان يك جامعه در هدايت جامعه و پيشرفت آن دارند، از اهميت بسزايي برخوردار است. اگر اين مسئله درست درك نشود و براي استفاده بهينه از اين افراد برنامه ريزي نگردد و جايگاه مناسب اجتماعي و شرايط لازم يك زندگي راحت فراهم نشود، خيلي زود اين سرمايه ها از دست مي رود. غرب به دليل آنكه بايد براي رشد صنعت و به روز نگه داشتن نوع فناوري هاي خود از مغزها پيوسته استفاده كند تا بتواند در جهان رقابت كامل زنده بماند، در جهت جذب نيروهاي كيفي عالم برنامه هاي بسيار متنوع و جذابي در نظر گرفته است. در مقابل، از آن رو كه ما روزانه فكر مي كنيم و در فكر برنامه هاي دراز مدت نيستيم و شايد در بسياري از موارد، اصلا بدون برنامه و نظم كار مي كنيم، به طور طبيعي براي استفاده از اين نيروهاي مفيد نه تنها برنامه اي نداريم، بلكه گاهي موجبات هدر رفتن آنها را با دست خود فراهم مي كنيم. از اين روست كه به محض شكوفايي يك استعداد و مطرح شدن آن در جامعه، شاهد پذيرش يك طرفه از سوي دانشگاه هاي اروپايي و آمريكايي هستيم. آنها مترصدند تا استعدادهاي كشورهاي شرقي را سريعاً بربايند.
كساني كه از مغز متفكري برخوردارند، به طور طبيعي به سوي مراكزي كشيده مي شوند كه در آنجا از آنها استقبال بيشتري مي گردد و تلاش هاي آنان ارج نهاده مي شود.
بنابراين، مديريت فناوري و شناخت و استفاده از فناوران مؤمن و برنامه ريزي براي توزيع صحيح و كارآمد آنان بايد در رأس وظايف در مؤسسه يا وزارتخانه اي قرار گيرد تا بتواند به موقع از اين نيروهاي كيفي، مفيد و متعهد در هر رشته استفاده لازم را در جهت شكوفايي و رشد و تعالي نظام مقدّس جمهوري اسلامي ببرند.26
هـ . تعميم هاي بي جا
تعميم بي جا مفهومي است كه هم در منطق و هم در روان شناسي از آن سخن به ميان مي آيد. ساختار رواني انسان به گونه اي است كه كه اگر كسي ـ مثلا ـ در بعد اخلاقي مورد اعتماد او بود، همه نظريات آن فرد را در هر زمينه اي به طور كامل قبول مي كند. ريشه اين تمايل در «تعميم بي جا» است.
اين ويژگي بخصوص در دوره جواني، در افراد زياد ديده مي شود; يعني اگر جامعه «الف» ببيند كه جامعه «ب» در يك بعد پيشرفت قابل ملاحظه اي نموده، دوست دارد كه جامعه «ب» را در ابعاد ديگر نيز مطلوب بينگارد. نمونه اين مطلب، نگاه افرادي از جامعه ما به جوامع غربي است.
برخي چون مي بينند كشورهاي غربي در صنعت گام هاي بلندي برداشته اند، ناخودآگاه تمايل دارند نتيجه بگيرند كه همه ابعاد زندگي در اين كشورها درست است و بايد الگوي اينها باشد. مي گويند: چون اين كشورها از نظر فناوري بالاتر از همه جا هستند، پس اگر در آنجا بي حجابي وجود دارد، بي حجابي ارزش است; اگر در آنجا دين وجود ندارد، دين چيز بي ارزشي است!
انسان منطقي و معقول كسي است كه تعميم بي جا ندهد. تعميم بي جا زمينه اي است كه انسان را به مغالطه مي كشاند. بنابراين، بايد كارهاي افراد را تحليل و بررسي كنيم، ببينيم تا چه اندازه رفتار يك فرد يا يك جامعه با عوامل گوناگون ارتباط دارد. آيا فناوري با بي حجابي به دست مي آيد؟ اگر ما بخواهيم در جامعه خودمان نظم را حاكم كنيم آيا راهش اين است كه نماز نخوانيم و اررزش هاي ديني مان را زير پا بگذاريم؟ اينها تعميم هاي نارواست.27
نتايج تحقيقات ميداني از جوانان قمي28 و مطالعات تجربي شاهد و گواهي است بر آنچه گذشت. طبق نتايج يك تحقيق ميداني كه از 50 نفر از جوانان قمي به عمل آمده، اولويت هايي كه جوانان براي عوامل دين گريزي ، گرايش به فرهنگ غرب و راه هاي جلوگيري از اين دو ذكر كرده اند به قرار زير مي باشد:
|